اول! سلام.نمی دونم به شمامه رفتید اردو حالید یا نه .به ما که بد نگذشت.از این فرصت آخر تابستونی استفاده کردیم و 10 11 تا فیلم دیدیم! آدم آخر تابستون قدرشو می فهمه تازه!!!! این شعر مال شاملواست؟؟
شعر مرتبط یادم اومد "ماه شب چارده پیش تو بی ریخته آبروش از خوشگلیه تو ریخته ستاره که چش به چشای تو دوخته..." دیگه یادم نمیاد چه اتفاقی براش افتاده بود. پایان
سلام شهاب جان. خب بالطبع هیچکدوم این دوستات منو نمیشناسن دیگه... آهان در ادامه شعر عرفانی بالا که در وصف چشم های جنابعالی سروده شده باید بگم سرنوشت اون ستاره نگون بخت اینگونه بود که: ندیدی مگه آتیش گرفته سوخته بابا ندیدی مگه آتیش گرفته سوخته جون من ندیدی؟ بگذریم یادگار موسیقی های جوونی و دوران جهالت بود دیگه.همونا که الآن فک کنم نواراشون شده مث جیگر زلیخا. بگذزیم. آهان یه چیز دیگه...اگر مینوشتی اینجا چراغی روشن است می شد سرقت ادبی چون این اسم مال شخص دیگریست و شما هم که اصلا و ابدا اهل سرقت هایی از قبیل ادبی و بی ادبی نیستی ابتکار به خرج دادی... بسه دیگه زیادی دارم به در و دیوار میزنم... فتبارک الله با این وبلاگ نازت.
شعر خوبی بود آدمو همزمان یاد هزار چیز میندازه: "اینجا چراغی روشن است" میرکریمی، "چراغ ها را من خاموش می کنم" زویا پیرزاد و ترانه هایی ادبی و روشنفکرانه، از آن دست که در بالا به آنها اشاره شد.
اول!
پاسخحذفسلام.نمی دونم به شمامه رفتید اردو حالید یا نه .به ما که بد نگذشت.از این فرصت آخر تابستونی استفاده کردیم و 10 11 تا فیلم دیدیم! آدم آخر تابستون قدرشو می فهمه تازه!!!!
این شعر مال شاملواست؟؟
ای شاعر!
پاسخحذفای شاملو!
ای ماه شب بیست و هفت!
شعر مرتبط یادم اومد
پاسخحذف"ماه شب چارده پیش تو بی ریخته
آبروش از خوشگلیه تو ریخته
ستاره که چش به چشای تو دوخته..."
دیگه یادم نمیاد چه اتفاقی براش افتاده بود.
پایان
سلام.دوسش داشتم .قشنگ بود...
پاسخحذفخيلي ايده ي جالبي بود...
ممنون شهاب! لینک دادم!
پاسخحذف«اينجا چراغ روشن است » بهتر نميشه؟
پاسخحذفشعر قشنگي بود!
وبلاگتان بسيار ادبي و زيباست!
دوست داشتنی بود ...
پاسخحذفشهابو و ادبیات!!! معلوم نیس از کجا کپی کرده!
پاسخحذفبکس!
پاسخحذفشدیدا توصیه می کنم کتابای یاستین گوردور رو بخونید.واسه م محبوب ترینشون به ترتیب اینان:
1.دختر پربقال
2.راز فال ورق
3.مرد داستان فروش
4.دنیای سوفی
سلام شهاب جان.
پاسخحذفخب بالطبع هیچکدوم این دوستات منو نمیشناسن دیگه...
آهان در ادامه شعر عرفانی بالا که در وصف چشم های جنابعالی سروده شده باید بگم سرنوشت اون ستاره نگون بخت اینگونه بود که:
ندیدی مگه آتیش گرفته سوخته
بابا ندیدی مگه آتیش گرفته سوخته
جون من ندیدی؟
بگذریم یادگار موسیقی های جوونی و دوران جهالت بود دیگه.همونا که الآن فک کنم نواراشون شده مث جیگر زلیخا.
بگذزیم.
آهان یه چیز دیگه...اگر مینوشتی اینجا چراغی روشن است می شد سرقت ادبی چون این اسم مال شخص دیگریست و شما هم که اصلا و ابدا اهل سرقت هایی از قبیل ادبی و بی ادبی نیستی ابتکار به خرج دادی...
بسه دیگه زیادی دارم به در و دیوار میزنم...
فتبارک الله با این وبلاگ نازت.
سلام.
پاسخحذفرفتيد توي پيوندها.
چراغ ها را
پاسخحذفبیهوده خاموش نمی کنم ! يارانه ها رو برداشتن !
شعر خوبی بود
پاسخحذفآدمو همزمان یاد هزار چیز میندازه: "اینجا چراغی روشن است" میرکریمی، "چراغ ها را من خاموش می کنم" زویا پیرزاد و ترانه هایی ادبی و روشنفکرانه، از آن دست که در بالا به آنها اشاره شد.
salaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaam
پاسخحذفchon emkan dare english balad nabashi....hamin ghadam khobe ke neveshtam(nishkhand)
خوندم، درباره این گونه پست ها ترجیحا بهتره نظر ندم
پاسخحذفخیلی لطیف بود و تصویر زیبایی رو توی ذهنم ایجاد کرد.
پاسخحذفالان باید بگم خیلی زیبا بود چون مثل یک نقاشی برام توصیف شد این شعر کوتاه..
پاسخحذفبه روزم...نفرین نمیکنم چون این پستم متفاوته و اگه نخونی سر خودت کلاه رفته..
ای بابا که...!
پاسخحذفهر جا چراغی روشنه
پاسخحذفاز ترسه تنها بودنه
ای نور تنهایی من
اینجا چراغی روشنه!
سلام!
پاسخحذفجلسه کارگروه شعر دوشنبه 5 مهر ماه از ساعت 4تا 6برگزار خواهد شد.
منتظر حضور گرمتان هستیم.[گل]
آدرس:خیابان سمیه بعد از تقاطع خیابان مفتح بن بست پروانه انجمن نویسندگان کودک و نوجوان
چه قد بلاگت خفنه!!!!!
پاسخحذفبشکن
پاسخحذفبشکن دومان
(D:)
i love U
پاسخحذفدرود...هی هی..کجا رو هی نگاه میکنی..بیا وبمو به روز کردم..بیخودی هی چپ چپ نگاه نکناااااا
پاسخحذفدیره اما دانشگاه رفتن مبارک
پاسخحذف