گاهان
۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه
سرنوشت چشاش کوره نمی بینه...
به هم رسیدن ما
انگار
اختیاری نبود...
که حالاتا ابد
باید
جریمه بدهیم
چرا وقت کشیدن ترمز
موقعیتمان
اضطراری نبود
پ.ن: این شعر این روزها نبود، در دفترم مانده بودم نوشتمش که شاید زخم خنجرش نمونه رو سینه...
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)